سلام عشق مامان
قربونت برم 1ماهه وقت نکردم بیام برات بنویسم آخه درگیر بنایی بودم 23 آذر روزه شنبه بود که بنایی مون شروع شد تا خونه رو برای اومدن تو مهمون کوچولو آماده کنیم که بنایی مون 10،12روز طول کشید و 2هفته با بابا و مامان معصوم و باباجون کمال در حال تمیز کردن و جم وجوری بودیم اتاق شمارم حسابی تر تمیز کردیم یه نورگیر داشتیم که خیلی فضای پذیرایی مون رو اشغال کرده بود اون رو برداشتیم تا تو بتونی راحت بازی و شیطونی کنی!
ویه تغییراته کوچولوی دیگه... که همه می گفتن تو فینقیلی باعث همه این تحولات شدی پسمل.این روزا خیلی تکون تکون می خوری تکونات انقد ملموس شده که دیگه وقتی کسی به شکمم نگاه می کنه متوجه میشه وبابایی ام که خیلی دوس داره بشینه تماشات کنه!
ایشالا به سلامتی به دنیا میای و می پری تو بغلمون.