سلام پسر عزیزم.امروز دهمین سوره یوسف رو برات خوندم (هنوز 30تا دیگه مونده) تا خوشگل و تپل مپل به دنیا بیای عشق مامان.هرچند ما ژنتیکی خوشگلیم فدات شم! ولی کار از محکم کاری عیب نمی کنه! الان که دارم این یادداشت رو برات می نویسم تو 25 هفتته ومن خیلی دوست دارم ببینم الان چه شکلی هستی قربونت برم.خاله فاطمه هم امروز خونمونه و خیلی دوست داره،خاله خیلی مهربونه 3تا کتاب رنگ آمیزی خریده که وقتی به دنیا اومدی و بزرگ شدی رنگش کنی.بوووووس از پسر جیگرطلام
بابای مهربون
دیشب بابایی سرش رو گذاشت رو شکمم و گفت می خوام واسه پسرم قصه بگم ولی بلد نبود ومن بهش گفتم باید یاد بگیره.توام معلومه خیلی بابا رو دوس داری عزیزم آخه وقتی بابایی دستش یا سرش رو می ذاره روی شکمم دیگه تکون نمی خوری فدات شم.خدا کنه وقتی به دنیا میای هم همین طوری تو بغلش آروم بگیری.من و بابا خیلی دوست داریم پسرگلم.